هیچ کسی نیست که مقصود مرا از نوشتن درباره کودکان محروم از زندگی و تحصیل در نیافته باشد . همه ما شاهد حق کشی ها ، تبعیض ها و بی عدالتی های غیر انسانی و غیر اخلاقی بسیار به این کودکان مظلوم و بی دفاع هستیم و چه آسان رو بر می گردانیم و یا دیده ها و شنیده هایمان ، حقایقی این چنین دردناک را فراموش می کنیم . فراموشی شاید آسان ترین و راحت ترین راه حل ممکن باشد اما انتهای این مسیر بی سرانجام نیست .
سرنوشتی که در انتظار این کودکان است حتی برای بزرگسالان نیز قابل قبول نیست هر چند نکته بسیار قابل توجه این است که در قوانین ما و ضوابط شناخت مدنی نیز تعریف دقیقی از " سن "برای کودکان وجود ندارد !
نام کودک را از چند سالگی تا چند سالگی به یک پسر بچه یا دختر بچه اطلاق می کنند آیا هر نوجوانی تا هجده سالگی کودک محسوب می شود و شامل قوانین حقوق کودکان می گردد ؟ یا جوانی از هجده سالگی آغاز می شود و مرز میان این دو کجاست ؟ حالا تصور کنید بر اساس آمارهایی که بارها و بارها به آن اشاره کرده ام ، بیش از چهار میلیون کودک کار و خیابان در کشورمان داریم حال اگر این آمارها تا ده سالگی یا هفت سالگی یا حتی دوازده سالگی را کودک محسوب کرده باشند واقعیت آن است که تعداد بازماندگان از تحصیل در این سنین بسیار بیشتر از آمار اعلام شده باید باشد . حال این بازمانگان از تحصیل چه می کنند ؟ با توجه به بحران اشتغال در کشور به چه کاری مشغول هستند و یا جذب مشاغل کاذب شده اند که بسیاری از این مشاغل نه فقط تعاریف حقوقی یا قانونی ندار بلکه غیر قانونی هم هستند ..
اگر به یاد داشته باشید به یکی از مواد قانون کار در کشورمان اشاره داشتم در ماده ( 79 ) قانون کار اشتغال به کار افراد زیر پانزده سال ممنوع است . اما هیچ کس نمی تواند این قانون را در مورد کودکانی که در کارگاه های خانوادگی کار می کنند یا حتی کودکانی که در شرکت های پیمانکاری طرف قرار دولت مشغول به کار هستند اجرا کند به نظر می رسد که دولت با وجود آن که خود می باید مجری قوانین تصویب شده از سوی مجلس باشد این قوانین را به آسانی نقض می کند و زیر پا می گذارد .
شرکت های پیمانکاری که با دستگاه های دولتی قرارداد می بندند می باید با قیمت های پایینی برای اجرای تعهداتشان کارها را به انجام برسانند چرا که می باید توان دادن رشوه ها و زیر میزی های کلان را به بخش های دولتی داشته باشند . نتیجه آن می شود که بهره کشی از کودکان در شرکت های پیمانکاری ادامه یافته و شدت می گیرد .
در این میان دولت دو جانبه تقصیر کار است : از یک طرف به دلیل عدم اجرای قوانین در سطوح کلان و عدم نظارت بر فضای حاکم بر کودکان از سوی دیگر ...
هیچ کس هم نیست که دلش بسوزد ، حرفی بزند یا اعتراضی بکند . همه در سکوت به این ظلم آشکار تن می دهند و در حقیقت این پدیده نفرت آور و غیر انسانی را پذیرفته اند . حال چه باید کرد ؟ از کجا باید آغاز کرد ؟ چگونه می توان راهی برای مقابله با این روند و پیشگیری از گسترش روز افزونش یافت ؟
من که به جایی نرسیده ام ! اگر شما راهی به نظرتان رسید به من بگویید قبول ؟
دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان: